بایگانی

Archive for فوریه 2007

رسانه ها را رودخانه ببينيد

گفت وگو با پروفسور يحيى كمالى پورمردى است جدى كه فارسى را با لهجه صحبت مى كند و عينكى به چشم دارد. همه دوست دارند او را در انجمن هاى خود عضو كنند و بسيارى از او مى خواهند جمله هايى را در مورد مسائل مختلف ارتباطات بگويد تا در ابتداى كتاب هاى خود چاپ كنند. «يحيى كمالى پور» پروفسور ارتباطات و رئيس دپارتمان ارتباطات و هنر خلاق در دانشگاه پوردو آمريكا است. او كه تاكنون بيش از ۱۰ كتاب به چاپ رسانده معتقد است: «توضيح فرهنگ مثل تعريف آب براى ماهى است.» او مشاور و سردبير بسيارى از نشريه هاى الكترونيك از جمله «ژورنال جهانى رسانه» و مجموعه كتاب هاى مطالعات رسانه هاى جهانى چاپ انتشارات دانشگاه نيويورك هم هست. كمالى پور دكتراى ارتباطات از دانشگاه ميسورى كلمبيا را دارد، كارشناس ارشد در رسانه هاى گروهى از دانشگاه ويسكانسين و كارشناس در ارتباطات جمعى از دانشگاه مينه سوتا است. با او كه نامش در فهرست نويسندگان معاصر، مشاهير جهان و مشاهير آمريكا در سال ۲۰۰۰ آمده مصاحبه كرده ايم. ••••آيا رسانه ها در ايران توانسته اند جايگاه اصلى خود را باز كنند؟رسانه ها در ايران چالش ها و مشكلات زيادى داشته و دارند و جايگاه خودشان را هنوز پيدا نكرده اند. از دلايل اين عدم موفقيت نبود امنيت شغلى، مشكلات مالى، سياسى و اجتماعى است. البته طى چند سال گذشته گام هاى موثرى برداشته شده. مثلاً روزنامه ها در دو دهه اخير فراز و نشيب هاى زيادى را پشت سر گذاشته اند و درس هاى زيادى را ياد گرفته اند كه مى تواند مفيد باشد. وظيفه اصلى رسانه  ها آگاهى دادن و جذب خواننده ها و بيننده ها است و روزنامه ها در ايران به دنبال پيدا كردن راه هايى هستند. •روابط عمومى ها چطور، آيا توانسته اند جايگاه خود را پيدا كنند؟هر چه جوامع پيچيده تر و مشكلات بيشتر مى شود، نياز به روابط عمومى ها بيشتر مى شود. اقدامات موثرى انجام گرفته ولى روابط عمومى ها هنوز در ايران جايگاه خود را پيدا نكرده اند و مسئولان هم آنها را جدى نمى گيرند. روابط عمومى ها در ايران فقط در خدمت مديران هستند. روابط عمومى ها با چالش هاى زيادى روبه رو هستند كه بيشترين آن فرهنگى است. كشور ايران در شرايط به خصوصى قرار دارد. يك پاى ما در سنت است و يك پا در مدرنيته. مى خواهيم هر دو را داشته باشيم ولى اين امكان پذير نيست و بايد يك تعادلى برقرار شود. ما معمولاً در همه رفتارها خيلى شعارى عمل مى كنيم. •به نظر شما كدام رسانه ها در ايران توانسته اند بيشترين تاثير را بگذارند؟راديو و تلويزيون چون هر دو دولتى هستند و پوشش گسترده اى هم دارند بيشترين مخاطب را در ايران دارند. مخاطبان اين دو رسانه نيازى ندارند كه سواد داشته باشند. همچنين قدرت تصويرى تلويزيون خيلى بيشتر از هر رسانه ديگرى است. البته بايد پوشش و دسترسى به راديو و تلويزيون را هم در نظر گرفت. به قول گفته خارجى ها ديدن باور كردن است و تاثير تصوير خيلى بيشتر است. •رسانه هاى چاپى يعنى روزنامه ها و مجله ها در ايران با استقبال چندانى روبه رو نيستند به نظر شما علت اصلى كجا است؟اين خود يك مشكل بزرگ است. تعداد روزنامه ها و رسانه هاى چاپى در ايران زياد است ولى تعداد شماره هايى كه چاپ مى شوند نسبت به جمعيت خيلى كم است. تعداد تيراژ در ايران از يك ميليون هم تجاوز نمى كند و اين قابل بررسى است. اين به خاطر مشكلات فرهنگى است. در فرهنگ ما مطالعه جا نيفتاده. فرهنگ ما هنوز شفاهى است و نيروى نفوذ راديو و تلويزيون هم به خاطر همين زياد است. چون راديو و تلويزيون به طور خلاصه و سريع به مردم اطلاع مى دهند و نياز نيست كه مردم مثل زمان كتاب خواندن بنشينند و فكر كنند. راديو و تلويزيون اخبار را مثل كالا دسته بندى و ارائه مى كنند. البته روزنامه ها به خاطر ضعف امكانات و شبكه توزيع مخاطبان اندكى دارند و نمى توانند اعتماد عمومى را جذب كنند. •آيا در ايران رسانه عمومى كه در سطح بين المللى به عنوان يك منبع مورد استفاده قرار بگيرد، داريم؟در ايران ما رسانه اى نداريم كه در سطح بين المللى حضور تاثيرگذارى داشته باشد و وقتى صحبت از اخبار و اطلاعات است بگويند برويد و به آنها مراجعه كنيد. علت حزبى بودن و زاويه دار بودن رسانه ها در ايران است. تا زمانى كه شما در راه انديشه حزب خاص مطالب را ارائه مى دهيد نمى توانيد بى طرف باشيد و مخاطب جهانى داشته باشيد. •در ايران براى دسترسى به اينترنت و امكانات ماهواره اى محدوديت هايى وجود دارد. آيا به نظر شما مى توان جلوى استفاده عمومى از اين وسايل ارتباطى را گرفت؟سانسور اينترنت و جلوى استفاده از شبكه هاى ماهواره اى را گرفتن كار مفيدى نيست و در دنياى امروز مفهومى ندارد. در دوران ديجيتالى زندگى مى كنيم. در اين زمان مرزهاى جغرافيايى ويژگى خود را از دست داده اند و سخت گيرى و ممنوع كردن دسترسى به شبكه هاى مختلف تلويزيونى، اينترنتى و راديويى به نفع جامعه نيست. البته من با سانسورهايى در رابطه با مسائل جنسى و اخلاقى مشكل ندارم اما زمانى كه شما جلوى همه اطلاعات را مى گيريد مشكل آفرين است. اينترنت و كانال هاى تلويزيونى را به صورت رودخانه روان ببينيد كه در حال حركت هستند. رودخانه با خودش خار و خاشاك هم مى آورد. شما نمى توانيد جلوى آب را چون گل آلود است بگيريد. آب مايه حيات و زندگى است. اطلاعات در يك جامعه اى كه در حال پيشرفت است مايه زندگى و حيات است. هرچه سطح آگاهى جامعه بالاتر باشد موفقيت بيشتر خواهد بود. مى بينيم كه گرچه ماهواره ها غيرقانونى هستند ولى مردم توجهى ندارند و عملاً اين قانون عملى نيست. اين به گذشته هم برمى گردد، زمانى كه ويدئو هم به بازار آمد و مردم شروع به خريدن كردند آن هم ممنوع شد ولى بعد آزادش كردند. جلوى استفاده را گرفتن و ممنوع كردن راه حل نيست. اول بايد ببينيم كه جامعه چه نيازها و چه خلأ هايى دارد. بعد هم بايد در نظر گرفت چرا جامعه و مردم فكر مى كنند كه بايد به رسانه هاى خارجى توجه كنند. اين چرا را بايد جواب داد و راه چاره پيدا كرد. البته شايد اين رجوع به خاطر اين است كه فضاى كشور به گونه اى است كه اطلاعات و آگاهى اى كه مردم دنبالش هستند را نمى توانند به دست بياورند و به كانال هاى خارجى رجوع مى كنند. نه اينكه آن كانال ها مى توانند آن اطلاعات را بدهند. نه آنها هم نمى دهند و معمولاً جهت دار هستند. •طبق قانون در ايران امكان راه اندازى راديو و تلويزيون خصوصى هم وجود ندارد. به نظر شما تاثير راه اندازى اين شبكه ها چيست؟در خيلى از كشور هاى در حال توسعه نسبت به راه اندازى شبكه هاى راديو و تلويزيون خصوصى حساسيت وجود دارد. تصور بر اين است كه اگر دولت اجازه بدهد شبكه هاى خصوصى تاسيس شود كنترل صددرصد كه در حال حاضر وجود دارد از بين مى رود و نفوذ روى جامعه كم مى شود. اگر شما راديو و تلويزيون را داشته باشد جامعه را مى توانيد كنترل كنيد. ولى من فكر مى كنم در روند جهانى شدن بايد دولتمردان انعطاف نشان بدهند. اجازه دادن به حضور شبكه هاى خصوصى خيلى مفيد است. تنوع افكار خوب است و به توسعه جامعه كمك مى كند و ايجاد نو آورى مى كند. اگر حتى برنامه هاى غلط هم وجود داشته باشد و در برنامه ها هم اشتباهاتى وجود داشته باشد، شما ضعف هاى جامعه را مى توانيد ببينيد و راهكار برايش پيدا كنيد. هرچه محيط بازتر باشد امكان پيشرفت جامعه از نظر هاى مختلف بيشتر مى شود. به نظر من حتى روزنامه ها و مجله ها هم نبايد براى انتشار از دولت اجازه بگيرند. هركسى كه توان و نيروى فكرى و اقتصادى داشته باشد بايد بتواند روزنامه و نشريه را چاپ كند.

دسته‌ها:Kamalipour_2